اطلاعات عمومی

بیومکانیک در ارتودنسی در یک نگاه

روشهای مطالعه ی حرکت دندان

دو روش در مطالعه ی جنبه های بیولوژیک و مکانیکی حرکت دندان مورد استفاده قرار می گیرند: روش کمّی و روش کیفی. روش کمّی شامل توصیف حرکت دندانها یا ساختارهای اسکلتی همراه با آنها با مقیاس عددی است. همه ی ما با واژه هایی از جمله 3 میلیمتر کانین رترکشن یا 15 درجه flaring ثنایا آشنا هستیم. اما توصیف حرکت دندانی به تنهایی با استفاده از روش کمّی، ماهیت کامل حرکت را توضیح نمی دهد، و فهم نوع یا ماهیت حرکت دندانی که رخ داده نیز از اهمیت برخوردار است. یک روش کیفی حرکت را با واژه های غیر عددی توصیف می کند (به این معنی که هیچ بخشی از حرکت را اندازه نگرفته و یا نمی شمارد). این روش اغلب در سطح بالینی دنبال شده و هم چون tipping و translation از روی عکس های رادیوگرافی و یا مدل های گچی استنتاج می شود.

هر دو روش آنالیز کمّی و کیفی اطلاعات ارزشمندی راجع به کارایی حرکت فراهم می سازند. با این وجود، ارزشیابی کیفی روش غالب مورد استفاده ارتودنتیست ها در آنالیز حرکت دندانی است. اطلاعات به دست آمده با آنالیز کیفی می توانند با داده های کمّی تحقق بیابند و فرضیه های متعددی برای پروژه های تحقیقی با چنین روشی ایجاد می گردند.

سیم های زاویه دار خم شده در براکت های مرتب

خم کردن سیمها در انتهای درمان ارتودنسی، یک اقدام درمانی شایع است. این کار، به افزودن آخرین جزئیات به یک مال اکلوژن به خوبی درمان شده، کمک می کند. هم چون روش superposition، وسعت بالایی از محل ها و انواع خم ها را میتوان تعبیه کرد. با این وجود، برای فهم دینامیک چنین خم هایی، می توان آنها را بر اساس نوع سیستم نیرویی که ایجاد میکنند، به طبقات زیر تقسیم نمود :

  • Step bends

  • Off-centered “V” bends

  • Centered “V” bends

در این روش مهم است که ابتدا سیم را به طور غیرفعال بین دو براکت قرار داد و سپس “V” bend و یا step bend مناسب را افزود. به بیان دیگر، این روش ابتدا سیستم های نیرویی که توسط یک سیم مستقیم در براکت های نامرتب ایجاد می شود را حذف نموده و سپس سیستم نیروی مطلوب را با افزودن خم به سیم ایجاد می کند.       یاد میکنند.Subtraction بنابرین از آن تحت عنوان روش  

هر کدام از این خم ها از نظر نیروها و گشتاورهایی که در دو انتها ایجاد می کند، با بقیه متفاوت است. به یاد داشته باشید که این روش نتایج مشابهی با روش superposition که در بالا آورده شد، حاصل می کند؛ و هم چنین به هندسه های متعددی تقسیم می شود. توضیحی اجمالی جهت آشنایی به شرح زیر داده شده است.

دستگاه ‌هاي Edgewise اوليه به دليل استفاده از براكت هاي يكسان روي تمامي دندان‌ ها، براي رديف كردن ايده‌آل دندان‌ ها جهت جبران كانتور و شيب متفاوت سطح لبيال دندان ‌هاي مختلف و همچنين دستيابي به موقعيت مزيوديستالي مناسب ريشه ها به ايجاد خم‌هايي (Bends) در روي آرچ ‌واير نياز داشتند. اين خم ها (Bends) شامل خم‌ هاي نوع اول، دوم و سوم هستند.

خم ‌هاي نوع اول (First Order) جهت جبران ضخامت دندان ها عبارتند از: خم In-out، باكولينگوال/ لبيولينگوال، حركت روتيشنال- لترال، Canine Eminence Inset، Molar Offset و Antirotation Bend كه در واقع تأثير آنها به صورتExpansion يا Constriction است.
خم هاي نوع دوم (Second Order) براي قرار دادن مناسب ريشه در بعد مزيوديستال استفاده مي‌شوند كه عبارتند از: Step Up، Step Down، V-bend، Tip-bend، Long V-bend و Artistic Bend .
خم هاي نوع سوم (Third Order) يا تورك (Torque) براي موقعيت دهی باكولينگوال ريشه به كار می ‌روند كه شامل خم هاي پيچشي در طول محور طولی آرچ‌ واير با سطح مقطع مستطیلی هستند. اساساً دو نوع از تورك بسته به نوع حركت دندان وجود دارد كه بصورت باكال/ پالاتال روت تورك و باكال/ پالاتال كراون تورك هستند.

خم هاي نوع دوم (Second Order) يا  Tip Bend، خم هايي در پلن ورتيكال و در مسير اكلوزوجينجيوالي جهت تغيير زاويه دندان هستند. در دستگاه‌ هاي Edgewise اوليه خم هاي نوع دوم قسمت مهمي از مرحله Finishing درمان را شامل مي‌شدند. از آنجايي كه امتداد محور طولي هر يك از دندان ها نسبت به پلان آرچ‌واير شيب‌دار است، ايجاد موقعيت مناسب مزيوديستالي ريشه نياز به خم هاي زاويه‌دار (Tip Bend) در آرچ‌‌واير دارد. به عنوان مثال محور طولي دندان هاي قدامي نسبت به لبه اینسیزال Inclination دارد كه ايجاد اين حالت نيازمند خم هاي Artistic در آرچ‌واير است. در دندان‌هاي خلفي نيز براي دستيابي به اكلوژن مناسب، دندان مولر اول فك بالا به تيپ ديستالي احتياج دارد (Tip Back) زیرا حتي اگر الگوي اكلوژني Class I در مولر برقرار شده باشد -كه ظاهراً رابطه اكلوژني ايده‌آل است- ولي دندان مولر خيلي عمودي و مستقيم قرار گرفته باشد، تماس مناسب براي پره مولرها ايجاد نمي‌گردد.

تعبيه خم Tip Back براي ايچاد تيپ ديستالي در مولر، كاسپ هاي ديستال آن را در اكلوژن مناسب قرار داده و فضاي لازم براي برقراري روابط خوب Class I بين پره مولرها را فراهم مي‌نمايد.

انواع مختلفي از خم هاي نوع دوم كه در پلن ورتيكال آرچ‌واير جهت تغيير زاويه دندان ها داده مي‌شوند وجود دارند كه از آن جمله عبارتند از: Step Bend يا خمهاي Step Up & Step Down، که خم هايي در جهت اكلوزوجينجيوالي براي اينترود و اكسترود كردن دندان ها هستند.

Tip Back و Tip Forward خم هايي V-Shaped هستند كه براي تيپ دندان ها به صورت ديستالي و مزيالي استفاده مي‌شوند.
V-Bend (Gable Bend)، خم هايي V-Shaped هستند كه از تيپ شدن در محل کشیدن دندان جلوگيري مي‌كنند. همچنين با قرار دادن آن بين دو دندان مجاور مي‌توان تاج ها و يا ريشه ‌هاي آنها را به سمت هم نزدیک كرد و يا از هم دور نمود.
Stop Bends، خم هايي بصورت عمودي هستند كه براي جلوگيري از حركت مزيالي يا ديستالي دندان ها استفاده مي‌شوند؛ اين خم ها براي نگهداشتن موقعیت حقيقي دندان ها كاربرد دارند.